اس ام اس جدید-ساحل خنده-جدیدترین اس ام اس-اس ام اس-اس ام اس عاشقانه-اس ام اس خنده دار-اس پ نه پ

اس ام اس جدید-ساحل خنده-جدیدترین اس ام اس-اس ام اس-اس ام اس عاشقانه-اس ام اس خنده دار-اس پ نه پ

اس ام اس جدید-ساحل خنده-جدیدترین اس ام اس-اس ام اس-اس ام اس عاشقانه-اس ام اس خنده دار-اس پ نه پ

اس ام اس جدید-ساحل خنده-جدیدترین اس ام اس-اس ام اس-اس ام اس عاشقانه-اس ام اس خنده دار-اس پ نه پ

شعر های زیبای عاشقانه دو بیتی

   

بگذار سر به سینه ی من تا بگویمت
اندوه چیست ؟ عشق کدام است ؟ غم کجاست ؟
بگذار تا بگویمت این مرغ خسته جان
عمریست در هوای تو از آشیان جداست



به دنبال کدام پایان خلاف جاده ایستادی ؟
چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی ؟
چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم ؟
کجای جاده بد بودم ، کجای قصه بد کردم ؟



شب سردی ست و هوا منتظر باران است
وقت خواب است و دلم پیش تو سرگردان است
شب بخیر ای نفست شرح پریشانی من
ماه پیشانی من ، دلبر بارانی من



هرکه فرهاد شود در ره عشق
همه کس در نظرش شیرین است
تهمت کفر به عاشق نزنید
عاشقی پاکترین آیین است





ماه در روی کسی غیر تو دیدن ممنوع
ناز چشم کسی جز تو خریدن ممنوع
تابلویی بر سر دروازه ی قلبم زده ام
که ورود احدی جز تو اکیدا ممنوع



هجر تو نصیبم ای دل افروز مباد
بر جان من این آتش جانسوز مباد
آن روز که من پیش توام شب نشود
وان شب که تو در پیش منی روز مباد



کی باشد و کی باشد و کی باشد و کی ؟
می باشد و می باشد و می باشد و می
من باشم و من باشم و من باشم و من
وی باشد و وی باشد و وی باشد و وی



تا دست ارادت به تو داده ست دلم
دامان طرب ز کف نهاده ست دلم
ره یافته در زلف دلآویز کجت
القصه به راه کج فتاده ست دلم



ای کاش که من پیر شوم در بغلت
با دست تو زنجیر شوم در بغلت
پرواز پر از حس رهایی ست ولی
ای کاش زمین گیر شوم در بغلت



ای دلبر ما مباش بی دل بر ما
یک دلبر به ، به که دوصد دل برما
نه دل بر ما نه دلبر اندر بر ما
یا دل بر ما فرست یا دلبر ما



همین امروز یا فردا تو را از دست خواهم داد
چگونه بگذرم از تو بگویم هرچه باداباد ؟
مگر هر قصه ی شیرین شبی پایان نمیگیرد ؟
و تو آن قصه ای هستی که بی آغاز میمیرد



او رفت و انتظارش باقیست
پشت قدمش عبور اشکم جاریست
ای کاش بداند که پس از او عمری
در خلوت من همیشه جایش خالیست



اگه یکی باشه منو بفهمه
براش غرورمو بهم می زنم
گریه که سهله ، زیر چتر شونش
تا آخر دنیا قدم میزنم



بدون عشق نشان از جهان نخواهد ماند
بماند عشق ولیکن جهان نخواهد ماند
خزان عمر من آمد بهار عمر تو شد
بهار عمرِ تو هم ای جوان نخواهد ماند



کنار برکه دلم نشستم و نیامدی
دوباره در سکوت خود شکستم و نیامدی
سوال کردم از خدا نشان خانه تو را
سکوت کرد و در سکوت شکستم و نیامدی



دل خوشم با غزلی تازه همینم کافیست
تو مرا باز رسانی به یقینم کافیست
قانعم بیشتر از این چه بخواهم از تو
گهگاهی که تو یادم بکنی هم کافیست



مرا آموختی آواره باشم
به درگاه جنون بیچاره باشم
تو خورشیدی مدار عشق با توست
مرا بگذار تا سیاره باشم



از عذاب لحظه هاى بى تو بودن خسته ام
گر نیایى در کنارم دیگر از جان رفته ام
تا به کى حسرت کشم از دورى چشمان تو ؟
دست سردم بیقرار از دورى دستان تو ؟



داغ حسرت سوخت جان آرزومند مرا
آسمان با اشک غم آمیخت لبخند مرا
در هوای دوستداران دشمن خویشم رهی
در همه عالم نخواهی یافت مانند مرا

مطالب مرتبط:

به درک..../من پذیرفتم.../دیدی آخرش من و گذاشت و رفت/خودت رو به من عادت نده/کجایی یار همدردم/یه احساس تازه/شعرهای زیبا/شعر های کوتاه عاشقانه/عاشق میگه...

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد