اس ام اس جدید-ساحل خنده-جدیدترین اس ام اس-اس ام اس-اس ام اس عاشقانه-اس ام اس خنده دار-اس پ نه پ

اس ام اس جدید-ساحل خنده-جدیدترین اس ام اس-اس ام اس-اس ام اس عاشقانه-اس ام اس خنده دار-اس پ نه پ

اس ام اس جدید-ساحل خنده-جدیدترین اس ام اس-اس ام اس-اس ام اس عاشقانه-اس ام اس خنده دار-اس پ نه پ

اس ام اس جدید-ساحل خنده-جدیدترین اس ام اس-اس ام اس-اس ام اس عاشقانه-اس ام اس خنده دار-اس پ نه پ

داره میره...(داستان عاشقانه)

   

پسر:هی حرف رفتن میزنی .. اصن دیگه نگو .. میخوای بری برو به من چه !
اگه واقعا دوسم داشته باشی نمیری که … از اینجا معلوم میشه .
دختر: تو فقط منو به خاطر خودت میخوای.. منو میخوای که پیش دوستات کم نیاری بگی ماهم یه خانم داریم
اینطور عشقا عشق نمیشه آره .. برو دنبال یکی که اینطوری باشه
پسر: نه به خدا … عشق من به تو الکی نیست.. گور سر هر چی دوست هم هست کرده من فقط تورو
میخوام .. میخوام یه بار دیگه سرمو بذارم روی شونت و بگی …..
دختر : چی بگم ؟ بگو دیگه چرا حرفتو میخوری!
پسر( با بغض ) : آخه .. آخه میترسم بگمو دیگه آخرین باری باشه که بهم میگیم.


دختر : از این هندی بازی ها در نیار.. اگه واقعا منو دوست داری نباید بذاری من برم
پسر: من با تو کاری ندارم .. اگه دوستداشتی برو .. اگرم که منو دوستداری بمون .. باخودته …!
دختر ( توی دلش ) : …. آخه .. چرا اینطوری میکنه این .. اینطوری نبود .. حداقل یه بار بگو نرو
ای وای من .. نکنه برم و دیگه دنبالم نیاد .. من شبا بدون شنیدن صداش خوابم نمیبره..
لعنتی .. چه قدر این تقصه آخه .. یه چیزی حداقل بگو .. وای چیکار کنم خدایا!
پسر ( توی دلش ): وای خدا .. ای چه حرفی بود زدم .. آخه روانی احمق تو که تحمل دوری شو نداری غلط
میکنی اینطوری بهش میگی .. آخه تو که جیگرشو نداری .. اه .. اصن ولش کن این همه دختر ..
نــــــه .. نمیشه .. هیچکی مثل اون نمیشه .. وای خدا چیکار کنم !؟ نکنه بذاره بره و دیگه برنگرده!
دختر : ای خدا .. اون دیگه منو دوست نداره .. دلشو زدم رفت پی کارش.. بذار برم تا بیشتر از این ناراحت
نباشه .. نمیتونم ناراحتیشو تحمل کنم ..
و….. دختر باگریه رفتـــــ .. رفت تا عشقش ناراحت نباشه .. و پسر….
پسر: نــه! واقعا رفت !! نه خدا .. راسته ..! نکنه .. نکنه واقعا منو دوست نداشته .. یعنی اون تا امروز عشقش
الکی بوده .. آخه چرا؟ وای خدا .. نیمبخشمش .. چرا آخه آدم باید اینقدر دل سنگ باشه!
کاشکی بهش میگفتم نرو .. اگه میگفتم .. !  هیـــــــــــــ..لعنت به دهانی که به موقع باز نشه !!
…و.. دخترک رفت و بعد از دو ماه گریه ، قدرت تلکمشو از دست داد و برای همیشه لال شد!
پسر هم به اعتیاد آلوده شد .. آن قدر معتاد شد که لباس تنش را برای مواد فروخت!
سال ها گذشت .. پسر حالش بدتر میشد .. روزی پسر به خاطر استفاده از سرنگ چند نفره ، به بیماری
ایدز گرفتار شد .. بهش امون نداد و دو ماه در حالی که پارک همیشگی و روی صندلی همیشگی قرارش
با عشقش بود ، مـــــُرد !
دختر که بعضی مواقع به اونجا میرفت ، پسر رو دید که روی صندلی دراز کشیده بود!
با خودش گفت : اینجا چیکار میکنه!!! وای .. من که نمیتونم باهاش صحبت کنم .. بذار طرفش نرم!!
ولی یه حسی دختر رو به سمت پسر کشوند .. وای خدایا ! .. دختر ، پسر رو دید که از دهنش خون اومده!
قلب عاشقش ، دیگه نمیزند.. دختر، وقتی فهمید عشق همیشگیش رفته ، گفت .. منم میرم!
شیشه لیمونادی که در نزدیکی صندلی بود رو شکست و شاه رگش رو زد .. !
زندگی تموم شد..!
عشقی که پایانی جز مرگ نداشت..
بعد از گذشت چند روز ، اونهارو در کنار هم در گورستان شهر ، دفن کردند ..
حالا میتونند تا ابد در کنار هم باشند.

مطالب مرتبط:

داستان بسیار زیبای عاشقانه/فقر و نداری/داستان کوتاه کلوچه../امید به زندگی/دزد با انصاف/سیب/داستان خواندنی/تغییر دنیا/راز زندگی/رفاقت/بازمانده/میمون و کلاه فروش/مادر زن/انعکاس زندگی/داستان عاشقانه/دعای خیر پدر/پیرمرد بدهکار و دخترش
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد