نفسم ، تو در شمالی و من در جنوب
کاش دستی نقشه را از میانه تا کند . . .
.
.
.
به جان چشمانت قسم
اینبار آنچنان رفتنی ام …
که ، کاسه های آب را هم قسم دهی
نه آن روزها باز میگردند و نه من . . .
.
.
.
دوستت دارم ، رازیست که در میان حنجره ام دق میکند ، وقتی که نیستی . . .
.
.
.
اینقدر…ورق های زندگیم را…بهم نریز…!حکم…همان دل است…
.
.
.
بی ” تــو “کنار ِ این خاطره ها نشستن دل می خواهد…
که من ندارم….باور کن !
.
.
.
عاشق تر از همه ما موش کوری است
که زیبایی جفتش را چشم بسته باور دارد
.
.
.
من که می دانم…
به کودکی هم اگر برگردم…
تو همان شیشه ی شیر گمشده ام میشوی…
.
.
.
بگذار مرز تنهایی را رد کنم …
ببین…گذرنامه ام فقط مهر لبهایت را کم دارد..
.
.
.
مرا ببوس
نه یک بار که هـــــزار بار …
بگذار آوازه ی عشق بازیمان
چنان در شهر بپیچد
که روسیاه شوند
آنها که بر سر جدایی مان
شرط بسته اند …!
.
.
.
.
پروردگارا ، آرامش را همچون دانه های برف ، آرام و بیصدا
به سرزمین قلب کسانیکه برایم عزیزند ، بباران . . .
.
.
.
دیگر فرصتی برای پیامک نیست ، دست واژه ها را می گیرم و به دیدنت می آیم
دلتنگیت در هیچ پیامی نمی گنجد . . .
.
.
.
تو نیامده بودی که جای خالیت را پر کنی
آمده بودی ببینی من با جای خالیت چه می کنم . . .
.
.
.
نیمه گـُمشده ام نیستی که بـا نیمه ی دیگــر به جُستجویت برخیزم
تو… تمام گُمشده منی . . .
.
.
.
تمام قندهای توی دلم را آب کردم برای تو
تویی که چایت را همیشه تلخ می خوری . . .
.
.
.
اگر دوستم داری بلند فریاد بزن حتی اگرنشنوم باورت می کنم عشقم . . .
.
.
.
گاهی هیچ کس را نداشته باشی بهتر است
داشتن ِ بعضی ها تنهاترت می کند . . .
.
.
.
کاش میدونستی مهم تر از دلم اعتمادم بود که شکستی . . .
.
.
.
محصولها را که برداشت میکنند ، بیچاره مترسکها که فراموش میشوند . . .
.
.
.
عشق آن نیست که به هم خیره شویم
عشق آن است که هر دو به یک سو بنگریم
.
.
.
شیفتگی یعنی محو چشمان کسی شوی اما ندانی چشمهای او چه رنگی هستند!
.
.
.
دنیای آدم برفی ها دنیای ساده ایست..
اگر برف بیاید هست..
اگر برف نیاید نیست..
مثل دنیای مــن..
اگر تــو باشی هستم..
اگر نباشی …..!
.
.
.
بعد از باران نگاهم…
آفتابی شو …
رنگین کمانِ بودنــت را…
دوســت دارم …
.
.
.
بـرای شـاعـر بـودَن..
و نـوشـتـن..
نـیـازے بـه بـهـانـه نـدارَم..
کـافـیـسـت نـبـاشـے . .
.
.
.
فقط یک پیک از شراب نگاهت خوردم.
چند ساله بودند این چشمانت ؟!
عمری گذشت و هنوز وقتی به تو فکر می کنم
تلو تلو می خورم
.
.
.
بـگـو ایـن سـتـارگـان ِ عـشـوه گـر تـا ابـد چـشـمَـک بـزنـَنـد …
مـَن…
رویـَم را بـرنمـے گـردانـَم . .
حـتـے اگـر تـا ابـد نـگـاهـَم نـکـنـے …
مــعـشـوق ِ بـے نـظـیـر ِ قـصـه هـا …
.
.
.
باوفا! مهر تو اندر جان ماست / زندگی بی دوستی زندان ماست
کم بزن آتش دل بی تاب را / یاد خوبت روز و شب مهمان ماست
.
.
.
عهد کن یارم بمانی تا قیامت ، ای رها / اولین و آخرین عشقم بمانی ، با وفا
کلبه ای با هم بسازیم با ستونی استوار / گر کنارم تو نباشی بیقرارم ، بیقرار
.
.
.
میخواهمت چنانکه شب خواب را / می جویمت چنانکه لب تشنه آب را
حتی اگر نباشی می آفرینمت / چنانکه التهاب بیابان سراب را
برچسب ها: