حسرت یعنى
خواستن تو که داشتن نمی شود هیچ وقت …
- — – - — – – — — – - — – — — –
تا دلت بخواهد بغض دارم
تا حدی که به بغض هایم خمس تعلق می گیرد …
- — – - — – – — — – - — – — — –
آنقدر جای تو خالیست
که هیچ گزینه ای آن را پر نمی کند حتی تمام موارد …
- — – - — – – — — – - — – — — –
چقدر سخت است
حال عاشقی که نمی داند
معشوقش نیز هوای او را دارد یا نه …
- — – - — – – — — – - — – — — –
دلم
یک اتفاق نه یک معجزه می خواهد
که سرم را به شانه تو برساند
و ببارم همه این روزها را
طلبکارش ک نیستم!
دوستــــم نداشــــــت!؟
خب نداشته باشد…
- — — —- —– —— —– —- — — -
به اندازه کفتر بازی که غروب شده و کاکولش هنوز نیومده،دلتنگتم….
- — — —- —– —— —– —- — — -
میسپارمت به خدا!
خدایی که هیچ وقت نخواست منو به تو بسپاره!
- — — —- —– —— —– —- — — -
وقتی رفتی…
نه بذار مثبت فکر کنم!
وقتی آمدی برایم فاتحه بخوان!
- — — —- —– —— —– —- — — -
بیچاره گل فروش ،تنها کسی است که وقتی با گل وارد خانه میشود همه غمگین میشوند!
- — — —- —– —— —– —- — — -
تحویل نمیگیرم سالی را که،بدون حضور تو تحویل شود!
برای دوباره آمدنش دعا نکن
شاید وقتی آمد
همانی نباشد که رفته بود…
——————–
هی رفیق… زیادی خوبی نکن!!! انسان فراموش کار است!!!
از تنهایی که در بیاید تنهاییت را دور میزند!!! پشت میکند به تو، به گذشته اش!!!
حتی روزی میرسد که به تو میگوید… شما…؟
——————–
گریه ام میگیرد وقتی که میبینم آنکه برایش میمردم منت دیگری را میکشد
——————–
کچل شدم و ندیدی، کجاست دنیای که میگفتی خراب میکنم
اگه یه تار موت کم بشه!
——————–
عشق یعنی وقتی هزار دلیل برای رفتن هست
هنوز دنبال یک بهانه ای که بمونی
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند ، تماشای تو زیباست اگر بگذارند
به من عاشق مسکین به حقارت منگر ، دل ما وسعت دریاست اگر بگذارند . . .
.
.
.
بلند ترین شاخه درخت ، یک واژه را می فهمد ، و آن هم تنهائیست . . .
.
.
.
فریاد من از داغ توست ، اینگونه خاموشم نکن ،
حالا که یادت میکنم ، دیگر فراموشم نکن . . .
.
.
.
در سرای گل فروشان گرچه گل بسیار است ، چون تو گل پیدا نمودن مشکل و دشوار است
.
.
.
ای اشک ، گرم و آرام ببار بر گونه بیمار من ، ای غم ، تو هم لذت ببر از این همه آزار من
.
.
.
عشق یک واژه زلال است ، تو باید باشی ، قلب من زیر سوال است ، تو باید باشی
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان هم گفت ، زندگی بی تو محال است ، تو باید باشی . . .
کمی بر من بتاب …
روزهای سردیست و دوست داشتنت دارد در من یخ می زند
•
•
•
میدانم دیگر برای من نیستی
اما دلی که با تو باشد این حرف ها را نمی فهمد
•
•
•
گاهی اونقدر خسته می شویم
که خستگیمون در نمیشه درد می شه
•
•
•
این روزها خیلی چیزها دست من نیست
مثل دست هایت !
•
•
•
گاهی هم باید چشم ها را بست
تا او که نیست شاید بیاید در خواب