حکایت قلب بعضی ها هم شده حکایت تبلیغات املاک:
فروش ، رهن ، اجاره
.
.
.
بـہ بـَـعضیــــــــــــا بآس گفت :
عزیزم شما عـــَـر نزنــے هـم خـَر بـودنت واسه ما ثابت شــُــבس …
.
.
.
اونـے کـہ واسـہ شُما ادّعا مـے کنـہ
واسـہ بودنِ با مآ دُعا مـے کنـہ!
عآرهـ عزیزم !
.
.
.
آهای دوست من ؛
سگ ولگرد , هر عابری را چند قدم بدرقه می کند…!
.
.
.
تــو
انقـدر از هرزه ها دوستت دارم شنیدی
که
عاشـقانه های من
برایت گـزافه ای بیش نبـود . . .
نـشـستـه ام به یاد کودکی هایم
دور غلط ها یک خط بسته می کشم
دور تو … !
چون شاخه گلی در لیوان
زخم های تنم از تو آب می خورند
آدم نیمرو باشه
ولی دورو نباشه
بعضیا ﻣﺜﻠﻪ ﺩﺳﺘﻪ ﺻﻨﺪﻟــی ﺳﯿﻨﻤﺎ می مون
ﻣﻌﻠﻮﻡ ﻧﯿﺴﺖ ﻣﺎﻝ ﺗﻮﺋﻪ ﯾﺎ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯽ
نگران اشک هایم نباش
از لبخندم بترس که معنایش اشک های فردای توست
بعضیا لازمه کنارت نباشن
کنارت که باشن تنهاتری
پس خواهشن نباش…
رفتنت را خیالى نیست
فقط مانده ام چگونه در چشمانى به آن زلالى
جا داده بودى آن همه دروغ را
عزیزم !
دیگر حتی نمی خواهم آرزویت باشم
آرزو می کنم او آرزوی تو باشد
آرزوی او دیگری …
گاهی وقتا لازمه از گوشیمون بشنویم
مشترک مورد نظر آدم نمی باشد
قطع کن !