تو هم با کوفه هم دستی مدینه / نمک خوردی ولی پستی مدینه
کسی بر بازوی زهرا نمی زد / اگر دستم نمی بستی مدینه . . .
.
.
.
زهرا اگر در اول خلقت ظهور داشت / دیگر خدا نیاز به پیغمبری نداشت
فرموده اند در برکات وجود او / زهرا اگر نبود علی همسری نداشت
محشر بدون مهریه ی همسر علی / سوگند می خوریم شفاعتگری نداشت
.
.
.
آهسته می شوید یگانه همسرش را
با آب زمزم آیه های کوثرش را
آهسته می شوید غریب شهر یثرب
پشت و پناه و تکیه گاه و یاورش را
.
.
.
مسیحا گر دمش اعجاز سازد / زبان بر ذکر زهرا باز سازد
گره از مشکلات خلق ، زهرا / به یک گوشه نگاهی باز سازد . . .
گنبدت از هر کجای شهر سوسو می کند
دست هر آشفته ای را پیش تو رو می کند
در لباس خادمان مهربانت آفتاب
صبح ها صحن حرم را آب و جارو می کند …
* * *
این سفر همیشگی دل من است :
تهران به مشهد …
روز دلتنگی ، راس ساعت ۸ !
* * *
پدرم گفت اگر خادم این خانه شوی
همه زندگی و آخرتت تضمین است
از خدا خواسته ام تا بشوم بیمارت
بس که داروی شفاخانه تو شیرین است
* * *
وقتی ز راه دور به پیش تو آمدیم
دیگر به رو نیار که آلوده و بدیم
یا رسول اللّه
امروز ماتم سرای دل را به نام تو، سیه پوش کرده ایم
و نام مبارک تو را با درود و تحیّت بر زبان جاری می سازیم . . .
.
.
.
رحلت رحمۀ للعالمین آمده / ناله از قلب جبریل امین آمده
از ملایک همه آید این زمزمه / السلام علیک، یا رسول الله
.
.
.
که همدرد باشید، خیرالنسا را
الهی الهی که اهل مدینه
نبینند، تنهایی مرتضا را
.
.
.
چشم اهل دل ازگریه خونباراست
حضرت مهدی امشب عزاداراست
خاک غم امروز برفرق عالم شد
سینه شیعه دریای ماتم شد
.
.
.
اهل عالم عزای خاتم الانبیاست / همه جا کربلای خاتم الانبیاست
زین بلای عظیم گشته امت یتیم / السلام علیک، یا رسول الله
.
.
.
روز عزای مسلمین است / در ناله جبریل امین است
مدینه شده غرق سوگ و ماتم / بهر مجتبی و نبی اکرم
ای غریبی که ز جد و پدر خویش جدایی
خفته در خاک خراسان، تو غریب الغربایی
این رواق تو و صحن و حرمت همچو بهشت است
روضه ات جنت فردوس مسما به رضایی . . .
.
.
.
کوثر اشک من از ساغر و پیمانه، توست
دل آتشزدهام، شمع عزاخانه تـوست
جگر سوخته، خاکستر پروانه تـوست
شعلههای دلم از آه غریبـانه تـوست
.
.
.
ای غریب خراسان سیدی یا رضاجان
داغ تو بر دل ما چشم ما بر تو گریان
سینهات پر شراره دیدهات پر ستاره
هم غمت بیشماره هم جگر پاره پاره
.
.
.
ای آنکه تو در غربت سر به گریبان داری
در خلوت خود شبها شام غریبان داری
از تربت تو عیسی، اکسیر شفا دارد
موسای کلیم اینجا، دستی به دعا دارد
.
.
.
ای امام الرئوف! همراه با کبوتران حرمت
محزون و گریان دل را به دور بارگاه تو پر مى دهیم
تا با زمزمه ملائک همراه شویم.
سایه ی دستی میان قاب چشمان ترش
چادر خاکی زهرا بالش زیر سرش
رنگ خون پاشیده بر آیینه ی احساس او
لکه های سرخ روی گوشوار مادرش
.
.
.
بارها، چرخ ستمکار تو را کشت حسن
ماجرای در و دیوار، تو را کشت حسن
غم بیدردی انصار، تو را کشت حسن
به چه تقصیر دگر یار، تو را کشت حسن . . .
.
.
.
هر که بشنیده صداى مجتبى / تا ابد شد مبتلاى مجتبى
سالها بهر حسین باید گریست / تا کنى درک عزاى مجتبى . . .
.
.
.
عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است
گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است
این چه شور است که بر پا شده در ارض و سماء
این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است
بانگ و فریاد به گوش آید از افلاک مگر
رحلت ختم رسولان و عزای حسن است
.
.
.
الا جمال تو حسن خدا امام حسن
امام پیش تر از ابتدا امام حسن
زعیم مملکت بی حدود حضرت حق
به کل خلق تویی مقتدا امام حسن
امروز که سر بر حرمت می آیم / انگار تمام عشق کامل شده است
ای ضامن آهو! به غریبی سوگند / دل کندن ازاین ضریح مشکل شده است …
یا ضامن آهو
ادامه مطلب ...
سلام بر خاتم مهربانى و عشق! سلام براو که گام هاى مهتابى اش شب هاى جهل بشر را به جاده هاى راستى کشاند!
رحلت جانکاه پیامبر مهربانی و رحمت تسلیت باد